دو قطبی سازی بنی صدرانه

تجارب و تاریخ به ما نشان می دهد هرگاه آمریکا قصد کرده در جایی از خاورمیانه جنگ و خونریزی به راه بیندازد، آن منطقه را دو دستی تقدیم ایران کرده است. اول عراق که پس از سرنگونی صدام و حضور نظامی بیشتر از 10 سال توسط آمریکا و انگلیس. و سپس سوریه که توسط داعش اشغال شد. و بعد از آن یمن که توسط معارضان یمنی و اقدامات نظامی سعودی مورد حمله قرار گرفت. همه و همه پس از شکست های اشغالگران و مستکبران تبدیل به حکومت های هوادار ایران شده اند. حال نوبت کردستان عراق است. مسعود بارزانی که هوای قدرت طلبی کرده قصد جدایی از عراق را دارد، بدون اینکه به این فکر کند عراق یکپارچه برای مسعود امن تر است. اما چرا بارزانی متوجه نیست که یک کشور وقتی قدرتمند تر است که متحد و همدل باشد. او گمان می کند می تواند به تنهایی در مقابل زورگویی های آمریکا و اسرائیل مقاومت کند. آنها امروز بارزانی را به معنای واقعی خر کرده اند تا عامل فشاری بر عراق و ایران باشد. غافل از اینکه بارزانی در مقابل اتحاد ایران و عراق و ترکیه و روسیه قابل شمارش نیست. اما به محض نواخته شدن ناقوس جنگ این آمریکا و اسرائیل هستند که همانند دیگران بارزانی را از دست خواهند داد. اگرچه عواقب جنگ بسیار زیانبار است. اما این آمریکا و کردستان عراق است که زیان بزرگ را خواهد دید. جنگ برای ایران و عراق می تواند با پدید آمدن یک جریان شیعه ی هوادار ایران و عراق در دو قطبی سازی بنی صدرانه...

یادمان نمی رود که در جنگ صفین هرچقدر امیرالمومنین فریاد زد که فریب قرآن های روز نیزه ها را نخورید. اما بی صفتان ساده لوح به خاطر احترام ظاهری و ریاکارانه به قرآن، از فرمان قرآن ناطق سر باز زدند و دست از جنگ شستند. و در قضیه حکمیت حضرت علی را مجبور به پذیرش حکمیت کردند و حتی شخص حکم را نیز به زور به وی تحمیل کردند. اما وقتی در جریان حکمیت فریب خوردند دوباره به حضرت علی رو کردند و او را مقصر دانستند. شاید بتوان اینگونه تصور کرد که در آن روزگار مردم فاقد کثرت و فراگیری رسانه بودند. و منافقان با تبلیغات گسترده موفق شدند صدای چراغ گونه حضرت علی را پنهان کنند. یا اینکه نظر تبیین کننده حضرت علی را به عموم مردم اطلاع نداده اند. لذا اینگونه شد که حق و حقیقت تنها ماند و کفر و نفاق هر دو توانستند فضای تبلیغاتی را مدیریت کنند. اما امروز هیچ کسی نیست که ادعا کند من در جریان تذکرات رهبر معظم انقلاب اسلامی نیستم. چه اینکه ایشان به طرق مختلف نظرات خود را نسبت به مذاکره با آمریکا بیان کردند و بارها تاکید کردند که مخالف مذاکره با آمریکا هستند. و این موضوع را در قالب بی اعتمادی به آمریکا بیان کردند. امروز حجت بر همه تمام است. هم صدا و سیما داریم که فرمایشات مقام معظم رهبری را در اولین فرصت به گوش مردم می رساند و خبرش را بارها و بارها در تلویزیون تکرار می کند و هم اینکه روزنامه و اینترنت داریم تا بشود دو قطبی سازی بنی صدرانه...

این یک تله بود. که دولت آقای روحانی ملت و کشور ایران را در آن انداخت. علی رغم اینکه بارها و بارها مقام معظم رهبری نسبت به مذاکرات خوشبین نبودند و بارها به اشکال مختلف مخالفت خود را با مذاکرات 1+5 اعلام کردند اما تصمیمات غلط و خودسر روحانی بر خلاف مصالح ملی جهت منافع یک مشت اقلیت صاحب رسانه که تمام جنجال های کشور از ناحیه این جناح اقلیت شکل می گیرد، اقدام به مذاکره با آمریکا کرد و در این مسیر اقدامات بر خلاف نظر رهبری مرتکب اقدامات غلط اندر غلطی شد که به ضرر منافع ملی کشور بود. در حقیقت برجام به بهانه گشایش اقتصادی عامل تخریب زیرساخت های انرژی هسته ای بود. و این قضیه به دست آقای حسن روحانی عملی شد تا در جهت منافع اسرائیل گام های موثری برداشته شود. حال پس از ماه ها کارشکنی آمریکایی ها برای بازشدن سوییفت و آزادی تجاری ایران رئیس جمهور آمریکا به طور علنی برجام را بر خلاف منافع آمریکا خواند تا بهانه ای شود برای کارشکنی های بعدی. موضوع اینجاست که برجام یک تعهد دو طرفه نیست. همین امر موجب می شود که ایران نتواند زیر میز توافق بزند. چراکه ایران در برجام طرف های دیگری هم دارد و ناچار است برای حفظ منافع تجاری خود در برجام باقی بماند. و اما آمریکا به راحتی و به صورت عملی تحریم های ایران را افزایش می دهد اما به صورت شفاهی زیر میز برجام نمی زند تا ظاهر کار را حفظ کرده باشد. از طرفی برای اعمال تح دو قطبی سازی بنی صدرانه...

روایت کرده اند که روزی حضرت علی علیه السلام در میان کوچه در حال حرکت بود که جمعی از اصحاب به دنبال ایشان بودند. حضرت رو به سوی اصحاب کرد و فرمود: شما کجا می آیید؟ اصحاب گفتند: می خواهیم همراه شما باشیم. حضرت فرمود لازم نکرده است! بروید دنبال کارتان. بعضی ها علاقه بسیار زیادی دارند که همیشه یک عده در معیت آنها باشند. اگر کشتار و ترورهای منافقین در اوایل انقلاب نبود در حال حاضر خیلی از مسئولین در حلقه های بادیگاردها پنهان نمی شدند. اما این قضیه برای برخی از مسئولین تبدیل به یک نوع پز امنیتی شده است. در حقیقت نمی دانم این میل افراطی جناب آقای روحانی به محافظان از کجا فوران می کند؟ جناب آقای روحانیرئیس جمهور محترم ایرانآیا غیر از این است که شما رئیس جمهور ایران هستید و باید مردمی را که به شما رای دادند از نزدیک بفمید و پای درد دل آنها بنشینید؟ این چه رفتار شاهانه ای است که از خود منتشر می کنید؟ آیا خیل انبوه محافظان قرار است شما را از مرگ نجات دهند؟ یا اینکه تصور کرده اید مردم کرمانشاه، کارگران زحمت کش فلان معدن و فلان کارگاه صنعتی برای ترور و کشتن شما به کمین نشسته اند و لحظه شماری می کنند؟ شاید هم شما حق دارید! کسی که خدمت نکرده باشد به این مردم باید انتظار کتک خوردن هم داشته باشد. پس اگر اینگونه باشد ما به شما حق می دهیم که این همه محافظ و بادیگارد شما را احاطه کنند. ای کاش سیره مقا دو قطبی سازی بنی صدرانه...

اصل اول پهلوانی تقویت قوای جسمی و روحی برای حمایت از ضعیفان در جهت رضایت خداوند بزرگ است. پس دلیلی ندارد با یک ورزشکار اسرائیلی مسابقه داد. چون کشور ایران از اساس اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد. همه می دانند که اسرائیل به قتل و عام مردم فلسطین و غارت اموال و زمین های فلسطینیان اقدام به تاسیس یک دولت جعلی کرده است. پس در صورتی که ما این کشور را به رسمیت بشناسیم در حقیقت در کشتار مردم فلسطین سهیم خواهیم بود. و از آنجایی که در عرصه بین المللی ورزش ایران نماینده رسمی سیاست های دولت و ملت ایران است بلاشک بایستی در راستای اهداف ایران اسلامی گام بردارد. این قضیه هیچ ربطی به این ندارد که ورزش را سیاسی بدانیم. اصل و اساس ورزش برای تقویت قوای جسمی و روحی در جهت حمایت از مظلومان است. به همین خاطر حمایت از مردم مظلوم فلسطین نیز جدا از روحیه پهلوانی نیست. این همان ورزیدگی و تعالی روح است. در نتیجه آن دسته از رسانه هایی که اساس این سیاست را زیر سوال می برند از دو حال خارج نیست یا نمی دانند و یا اینکه می دانند و عامدانه در حال تخریب و ایجاد شبهه در سیاست های نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.برچسب‌ها: علیرضا کریمی, اسرائیل, ایران, سیاست, ورزش دو قطبی سازی بنی صدرانه...